زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها با حضرت عباس علیه السلام
به تیغی حیف گـیسویت گُسستند دو بازویت دو بازویت گـسستـند از آنجایی که من بـوسیـده بـودم بمیـرم هر دو اَبـرویت گـسستـند انـیـس گـریـههـایـم را گـرفـتـنـد تـوانِ دسـت و پـایـم را گرفـتـنـد کمانی تر شدم از زینب افـسوس سرِ پـیـری عـصایـم را گـرفـتند بهـارم را چِـسـان پـایـیـز کـردند دلـم را از غـمـت لبـریـز کـردند سرت ای کاش رویِ نیزه میماند تو را از مـرکـبـی آویـز کـردنـد غـمـت راهِ نـفـس بر سیـنه بسته تَـرَک بـر چـهـرۀ آئـیـنـه بـسـتـه زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من ببـیـن عـبـاس دستـم پـیـنه بـسته از آن سرو علی بنیاد و صد حیف از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف دو دستی که عـصای پیـریم بود خداوندا زِ تَن اُفـتاد و صد حیف |